گیر کردن استخوان درگلو
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
زمانیکه گردان کمیل در پایگاه پنجم شکاری مستقر بود. یک شب شام یخنی بود. با عده ای از بچههای گردان از جمله شهید علی طاهری سر سفره در حال صرف شام بودیم. در همین بین دیدیم که شهید علی طاهری با اشاره میگوید: که استخوان در گلویش گیر کرده است. هر چه به پشت او زدیم، استخوان بیرون نیامد. ناچار او را به اورژانس بردیم. اورژانس هم نتوانست کاری انجام دهد و دکترا گفتند: باید به اهواز اعزامش...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
زمانیکه گردان کمیل در پایگاه پنجم شکاری مستقر بود. یک شب شام یخنی بود. با عده ای از بچههای گردان از جمله شهید علی طاهری سر سفره در حال صرف شام بودیم. در همین بین دیدیم که شهید علی طاهری با اشاره میگوید: که استخوان در گلویش گیر کرده است. هر چه به پشت او زدیم، استخوان بیرون نیامد. ناچار او را به اورژانس بردیم. اورژانس هم نتوانست کاری انجام دهد و دکترا گفتند: باید به اهواز اعزامش...
بهداری رزمی در عملیات کربلای پنج
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات کربلاي پنج »
آقای دکتر حمید رضا جمشیدی که در طول جنگ، معاونت بهداری رزمی را بعهده داشته است. در مورد تدابیر درمانی و اورژانسی مجروحین عملیات کربلای 5 میگوید: در منطقه عملیاتی کربلای 5، دو بیمارستان صحرایی راهاندازی شد. یکی ازپلهای مهم عقبه، که ما را به ایستگاه راه آهن وصل میکرد توسط عراق بمباران شد و ما قادر نبودیم مجروحان را بوسیله قطار اعزام کنیم. ناچار شدیم مجروحان را در اهواز نگهداریم. بطوریکه در یک روز15000 مجروح در شهر اهواز...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات کربلاي پنج »
آقای دکتر حمید رضا جمشیدی که در طول جنگ، معاونت بهداری رزمی را بعهده داشته است. در مورد تدابیر درمانی و اورژانسی مجروحین عملیات کربلای 5 میگوید: در منطقه عملیاتی کربلای 5، دو بیمارستان صحرایی راهاندازی شد. یکی ازپلهای مهم عقبه، که ما را به ایستگاه راه آهن وصل میکرد توسط عراق بمباران شد و ما قادر نبودیم مجروحان را بوسیله قطار اعزام کنیم. ناچار شدیم مجروحان را در اهواز نگهداریم. بطوریکه در یک روز15000 مجروح در شهر اهواز...
نقش نیروهای شهرستان در عملیات کربلای پنج
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات کربلاي پنج »
نیروهای شهرستان نیریز در این عملیات در قالب گردان کمیل عمل کردند. گردان پس از عدم موفقیت عملیات کربلای 4 در مرخصی به سر می برد. در حین مرخصی به نیروها اطلاع داده میشود که سریعا" جهت انجام عملیات فوق، خود را به منطقه برسانند. علیرغم پراکندگی نیروها در شهر و بخشها و روستاهای تابعه، بیش از 95% آنان ظرف مدت زمانی کمتر از 24 ساعت خود را به منطقه عملیاتی یعنی اهواز و سپس شلمچه میرسانند و...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات کربلاي پنج »
نیروهای شهرستان نیریز در این عملیات در قالب گردان کمیل عمل کردند. گردان پس از عدم موفقیت عملیات کربلای 4 در مرخصی به سر می برد. در حین مرخصی به نیروها اطلاع داده میشود که سریعا" جهت انجام عملیات فوق، خود را به منطقه برسانند. علیرغم پراکندگی نیروها در شهر و بخشها و روستاهای تابعه، بیش از 95% آنان ظرف مدت زمانی کمتر از 24 ساعت خود را به منطقه عملیاتی یعنی اهواز و سپس شلمچه میرسانند و...
پاسخ فرمانده دسته
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در اواخر جنگ، بعد از پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران، بعثیون عراق به جاده اهواز- خرمشهر حملهور شدند. یکی از برادران گردان خطاب به آقای علی زردشت فرماندهی دسته کرده و میپرسد: عراقیها دارند میآیند! چکار کنیم؟ ایشان هم در پاسخ جواب میدهد: مرد حسابی در این موقعیت فرمانده لشکرش هم توی قضیه گیر میکند، حالا از من سئوال می کنی چکار کنیم؟! ...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در اواخر جنگ، بعد از پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران، بعثیون عراق به جاده اهواز- خرمشهر حملهور شدند. یکی از برادران گردان خطاب به آقای علی زردشت فرماندهی دسته کرده و میپرسد: عراقیها دارند میآیند! چکار کنیم؟ ایشان هم در پاسخ جواب میدهد: مرد حسابی در این موقعیت فرمانده لشکرش هم توی قضیه گیر میکند، حالا از من سئوال می کنی چکار کنیم؟! ...
شهدا سال 65 -خاطراتی از برادر شهید اکبر ربیعی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد اکبر ربيعي »
در آخرین اعزام به جبهه، چون مدت ۲۲ روز از برگشتن او از جبهه نگذشته بود، از طرف خانواده از جبهه رفتن او ممانعت شد. به برادران گردان کمیل هم سفارش شده بود که از سوار کردن ایشان خودداری نمایند. ولی او بهوسیله دوستانش به خارج از شهر نیریز میرود تا در خارج از شهر سوار خودرو شود، ولی برادران گردان از بردن او به جبهه جلوگیری میکنند. بادلی شکسته و گریان و نالان بهوسیله خودروهای عبوری خود...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد اکبر ربيعي »
در آخرین اعزام به جبهه، چون مدت ۲۲ روز از برگشتن او از جبهه نگذشته بود، از طرف خانواده از جبهه رفتن او ممانعت شد. به برادران گردان کمیل هم سفارش شده بود که از سوار کردن ایشان خودداری نمایند. ولی او بهوسیله دوستانش به خارج از شهر نیریز میرود تا در خارج از شهر سوار خودرو شود، ولی برادران گردان از بردن او به جبهه جلوگیری میکنند. بادلی شکسته و گریان و نالان بهوسیله خودروهای عبوری خود...
خط پدافندی خرمشهر 65
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
در بهارسال 1365 پدافند خط خرمشهر بار دیگر به گردان کمیل محول میشود و به مدت سه ماه در این خط به دفاع می پردازد. گردان کمیل در سال 1363 نیز در این خط پدافند کرده بود. آقای اصغر ماهوتی در این زمینه میگوید: (1-MAHOOTI-7) بعد از عملیات والفجر 8 که میتوان گفت تمام کادر اصلی گردان به شهادت رسیدند، ما نیازمند بازسازی و آمادگی سریع بودیم. بهترین راه، حضور در یک خط پدافندی بود. چون در خط پدافندی...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
در بهارسال 1365 پدافند خط خرمشهر بار دیگر به گردان کمیل محول میشود و به مدت سه ماه در این خط به دفاع می پردازد. گردان کمیل در سال 1363 نیز در این خط پدافند کرده بود. آقای اصغر ماهوتی در این زمینه میگوید: (1-MAHOOTI-7) بعد از عملیات والفجر 8 که میتوان گفت تمام کادر اصلی گردان به شهادت رسیدند، ما نیازمند بازسازی و آمادگی سریع بودیم. بهترین راه، حضور در یک خط پدافندی بود. چون در خط پدافندی...
همان... را که برای خودمان نگه داشته ایم بده
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
محل استقرار گردان مدتها در پادگان امام خمینی(ره) واقع در جاده اهواز اندیمشک بود. آقایان قاسم ملایی و علیرضا نامور در تدارکات گردان مشغول خدمت بودند. وقتی بچهها برای گرفتن مایحتاجی مانند شلوار، شامپو، زیر پیراهن و... مراجعه میکردند. آقای نامور می گفت: فعلا" نداریم . بعضی وقتها که مراجعه کننده ، ناراحت می شد، میگفت: به کربلائی قاسم مراجعه کن و بگو همان (مثلا" زیر پیراهنی) که برای خودمان نگه داشتهایم را بده. این مسألهای شایع در...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
محل استقرار گردان مدتها در پادگان امام خمینی(ره) واقع در جاده اهواز اندیمشک بود. آقایان قاسم ملایی و علیرضا نامور در تدارکات گردان مشغول خدمت بودند. وقتی بچهها برای گرفتن مایحتاجی مانند شلوار، شامپو، زیر پیراهن و... مراجعه میکردند. آقای نامور می گفت: فعلا" نداریم . بعضی وقتها که مراجعه کننده ، ناراحت می شد، میگفت: به کربلائی قاسم مراجعه کن و بگو همان (مثلا" زیر پیراهنی) که برای خودمان نگه داشتهایم را بده. این مسألهای شایع در...
زندگینامه جانباز محمد رضا دلداری
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
در سال 1340 در خانوادهای متدیّن و مذهبی در محله سجاد شهرستان نیریز دیده به جهان گشود . دوران کودکی را در کنار پدر و مادر گذراند. تحصیلات خود را در مدرسه کوی سجاد آغاز و با موفقیت دوره ابتدایی را طی کردند. تحصیل خود را در مدرسه شهید مفتح ادامه داده و پس از اتمام مقطع راهنمایی، دوره دبیرستان را در دبیرستان شهید بهشتی آغاز نمود. قبل از اخذ دبپلم به استخدام ارتش در آمد. در...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
در سال 1340 در خانوادهای متدیّن و مذهبی در محله سجاد شهرستان نیریز دیده به جهان گشود . دوران کودکی را در کنار پدر و مادر گذراند. تحصیلات خود را در مدرسه کوی سجاد آغاز و با موفقیت دوره ابتدایی را طی کردند. تحصیل خود را در مدرسه شهید مفتح ادامه داده و پس از اتمام مقطع راهنمایی، دوره دبیرستان را در دبیرستان شهید بهشتی آغاز نمود. قبل از اخذ دبپلم به استخدام ارتش در آمد. در...
زندگینامه جانباز عباس زارع
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
عباس فرزند حاجی، در سال 1337 در شهر نیریز در خانوادهای مسلمان، زحمتکش و بیآلایش دیده به جهان گشود. تا کلاس سوم ابتدایی در نیریز درس خوانده و سپس ترک تحصیل نمود و در کنار پدر مشغول کار گردید. وی در دوران جوانی به شغل رانندگی روی آورد و به عنوان راننده ماشن آلات سنگین به استخدام شهرداری نیریز در آمد. در اوایل سال 1365 به همراه جمعی از کارکنان شهرداری جهت انجام عملیات راهسازی عازم منطقه آبادان...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
عباس فرزند حاجی، در سال 1337 در شهر نیریز در خانوادهای مسلمان، زحمتکش و بیآلایش دیده به جهان گشود. تا کلاس سوم ابتدایی در نیریز درس خوانده و سپس ترک تحصیل نمود و در کنار پدر مشغول کار گردید. وی در دوران جوانی به شغل رانندگی روی آورد و به عنوان راننده ماشن آلات سنگین به استخدام شهرداری نیریز در آمد. در اوایل سال 1365 به همراه جمعی از کارکنان شهرداری جهت انجام عملیات راهسازی عازم منطقه آبادان...
خط پدافندی هور الهویزه (طبر
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
هور منطقهای است هم سطح دریا که در بعضی جاها سطح آب آن دو تا سه متر بالاتر از آب دریا است ولی نسبت به مناطق همجوار گودتر می باشد و در مسیر رودخانه قدیمی و دائمی به وجود می آید. روئیدنیهایی که هور را زیر پوشش خود گرفته اند عبارتند از: 1- "نی" ارتفاع آن از2متر تا 7 متر است و عمدتا" در جاهای عمیق میروید. 2- "بردی" ارتفاع آن بین 1تا 2 متر است . 3-"چولان" ...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
هور منطقهای است هم سطح دریا که در بعضی جاها سطح آب آن دو تا سه متر بالاتر از آب دریا است ولی نسبت به مناطق همجوار گودتر می باشد و در مسیر رودخانه قدیمی و دائمی به وجود می آید. روئیدنیهایی که هور را زیر پوشش خود گرفته اند عبارتند از: 1- "نی" ارتفاع آن از2متر تا 7 متر است و عمدتا" در جاهای عمیق میروید. 2- "بردی" ارتفاع آن بین 1تا 2 متر است . 3-"چولان" ...